خیابان عدم
پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۳۳ ب.ظ
مسعود رضایی بیاره
خیابان عدم
اندک اندک نرم نرمک در دل ما خانه کرد
دل ز خـانه پرکشید و
او در آنجا لانه کرد
شهر اُتــرار دلـم را چشم چنـگیـزی دگــر
با سپاهی از کـرشمه ساقط و ویرانه کرد
آنچــه کرد آن بی وفـا با ارگ ویران دلـم
زلـزله با ارگ بم اینگونه بی پروا نه کرد
خانـهای بی نـام بــودم در خیابــان عـدم
عشق پُر غوغای او ما
را تماشاخانه کرد
ما کجــا میخــانه و اسباب میخواری کجا
چشم او ما را ندیم و همدم پیمــانه کــرد