بویراحمد و دنا

شعر

شعر و ادبیات

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

رویا

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۲۷ ق.ظ

مسعود رضایی بیاره

رویا

برف مــی بارد ، چه برفی ! در زمستانی که نیست

تکیه بر من مـــی نمایی ، تــوی ایــوانی که نیست


می نشیند دانـــــه دانــــه برف روی شانــــه هـات

غرق می گـــردم به ژرفی توی چشمانی که نیست


برفها را می تــــکانم  ، بـــــا حرارت مـــی بـرم

دست خـود را لای گیسوی پـــریشانی کـــه نیست


چتر بر سر مـــی گشایم ، تکیه بر من مــی دهـی

مــــی رویم آهسته با هم ، زیر بــارانی که نیست


نغمــــهها می خوانم و گاهـــی  صدایت مــی زنم

می فشاری دستهایـــم بین دستانــی کـــه نیست


بــــی خیال از بـــاد و بــاران و هـــوای  زمهریر

مـــی رویم آهسته با هم در خیابـــانی کــه نیست


مـی گــــذارم استکانــی چـــــای تـــازه روی میز

لحظـــههای بی قراری  ، پیش مهمانی که نیست


زنگ انشاء می نویسم نامه با عنوان«دوست »

خط به خــط با مهربــانی  در دبستانی کـه نیست 


سطراول  پیش نامت شاخـــهای گـُـــل مــی کشم

می نــهم در بین قــابی پیش عـــنوانی که نیست


زاد روزت را عــــزیزم مـــی نــگارم روی گـُــل

 می گـــذارم لابــــلای بـــرگ قــرآنی  که نیست


شاد باشی  هــر کجــــائی ، تا قیـــامت مــاندهام

روی جــــاده  منتظر در خــــط پایانی که نیست


آوای سهره . مسعود رضایی بیاره

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی